ما سه نفری

لطفا یه فاتحه قرائت کنید.

بابا یحیی خیلی زود رفتی

بی خبر از من خاکت کردن ندیدمت

کاش میذاشتن یه دل سیر بغلت کنم بعد بری..

بابایحیی بهم گفتن سردت نمیشه زیر این همه برف

گفتن وختی تاریک میشه همه میرن خدا فرشته هاشو میفرسته پیشت تا تنها نمونی

بابا بزرگ وختی من رسیدم خیلی دیر شده بود

بچه هات واقعا یتیم شده بودن

نگران رفتی میدونم..

بابابزرگم من عیدا رو منتظر کی بمونم؟اولین نفرم میومدم دیدن تو   الان کجا برم؟

زود رفتی

میخواستم بیام پیشت اما نشد تو رفتی..

گفتن گریه نکنم ولی مگه میشه؟نذاشتن سر قبرت بشینم و های های گریه کنم

نذاشتن بگم بابا بزرگ دیر رسیدم ولی الان اومدم 

بابا بزرگ همه جا سیاه شده تو اون جا سفید پوشی؟

تو که ما رو دوست داشتی چطوری دلت اومد بری؟

اگ بقیه بگن میرن با بابابزرگشون بحرفن؟!من بیام سر مزارت ؟؟من که باورم نمیشه

ینی با ی لباس سیاه باید باور کنم که تو نیستی؟دنیا ایقد بی ارزشه؟

بابا بزرگم دوستت دارم

روحت شاد

اللهم صلی علی محمد و ال محمد